شخصیت شناسی

 

 

شخصیت شناسی

 

شخصیت شناسی یا روانشناسی شخصیت یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین شاخه‌های روانشناسی است. احتمالاً در زندگی روزمره با سؤالات این‌چنینی روبرو شده‌اید: چرا ما همیشه بر اساس ارزش‌های خود عمل نمی‌کنیم؟ رفتار یک فرد به‌خاطر شخصیت او بوده است، یا به دلیل محیط اطرافش؟ با مطالعه و پیگیری روانشناسی شخصیت می‌توان به پاسخ بسیاری از این سؤالات رسید و برای آنها راه‌حلی پیدا کرد.

برای شخصیت شناسی و درک مشکلات شخصیتی خود بهتر است با روانشناس حرفه‌ای و باتجربه مشاوره داشته‌باشید. روان‌شناس از طریق روش‌های مختلف شخصیت شما را ارزیابی کرده و ریشه مشکلات را پیدا می‌کند.

کلمه شخصیت به انگلیسی Personality نامیده می‌شود. این کلمه از واژه لاتین پرسونا ریشه می‌گیرد. پرسونا به ماسک‌های استفاده شده در تئاتر اشاره دارد. هنرمندان برای نمایش نقش‌های مختلف یا پنهان کردن هویت خود از این ماسک‌ها استفاده می‌کنند. در ابتدایی‌ترین تعریف، شخصیت الگوی مشخصی از افکار، احساسات و رفتارها است که شخص را منحصربه‌فرد می‌کند. شخصیت از درون فرد نشات می‌گیرد و در طول زندگی نسبتاً سازگار است.

شخصیت شناسی چیست؟

روان‌شناسان و محققان در سال‌های طولانی از طریق روش‌های مختلف به بررسی شخصیت انسان پرداخته‌اند. تکنیک‌های مختلفی در روانشناسی شخصیت استفاده شده‌است. با انجام آزمایش‌ها و تحقیقات بالینی نظریه‌هایی دررابطه‌با شخصیت شکل گرفته‌است. روان‌شناسان برای شخصیت شناسی از این الگوها و روش‌های مختلف ارزیابی شخصیت استفاده می‌کنند، تا به نتیجه درستی برسند.

شخصیت شناسی به روان‌شناس اجازه می‌دهد که واکنش شخص در موقعیت‌های خاص را پیش‌بینی کند. همچنین روان‌شناس در مورد ترجیحات شخص و ارزش‌های او اطلاعاتی به دست می‌آورد.

شخصیت شناسی به روان‌شناس اجازه می‌دهد که واکنش شخص در موقعیت‌های خاص را پیش‌بینی کند. همچنین روان‌شناس در مورد ترجیحات شخص و ارزش‌های او اطلاعاتی به دست می‌آورد.

 

مدل های تحقیقاتی در شخصیت شناسی

بهتر است، نگاه دقیق‌تری به نحوه مطالعه محققان و روان‌شناسان درباره شخصیت انسان بیندازیم. در شخصیت شناسی و پیدا کردن الگوهای رفتاری تکنیک‌های مختلفی وجود دارد. هر تکنیک دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود است.

روش‌های آزمایشی: در این روش محققان متغیرهای مختلف را کنترل یا دست‌کاری می‌کنند و به نتایجی می‌رسند. این روش علمی‌ترین نوع تحقیق است. اما در این روش تحقیقات تجربی مانند انگیزه و احساسات دشوار است.

مطالعات موردی و تهیه گزارش: در این روش تجزیه‌وتحلیل عمیق روی فرد انجام گرفته و اطلاعاتی ارائه می‌شود. مطالعات موردی تا حد زیادی به تفسیر ناظر بستگی دارد.

تحقیقات بالینی: این تحقیقات بر اطلاعات جمع‌آوری شده از بیماران بالینی در طول دوره درمان متکی است. بسیاری از نظریه‌های شخصیت شناسی بر پایه این نوع تحقیق است.

 

نظریه های شخصیت شناسی کدامند؟

شخصیت شناسی بر پایه مشهورترین نظریه‌های روانشناسی شخصیت شکل گرفته‌است. این نظریه‌ها توسط تعدادی از اندیشمندان مشهور مانند زیگموند فروید و اریک اریکسون مطرح شده‌است. برخی از نظریه‌ها تلاش می‌کنند، تا بخش خاصی از شخصیت را بررسی کنند. اما برخی دیگر سعی دارند، شخصیت را به شکل گسترده‌تری توضیح دهند. این نظریه‌ها با ۵ رویکرد بررسی شده‌اند.

 

 

 

 

 

۱. نظریه های بیولوژیکی

رویکردهای بیولوژیکی ژنتیک را مسئول شخصیت می‌دانند. تحقیقات در مورد وراثت نشان می‌دهد که بین ژنتیک و ویژگی‌های شخصیتی ارتباط وجود دارد. یکی از روش‌های مطالعه در این رویکرد بررسی افراد دوقلو است. در این ارزیابی بررسی می‌شود که کدام ویژگی‌ها ممکن است با ژنتیک مرتبط باشد و کدام ویژگی‌ها مربوط به متغیرهای محیطی است.

به‌عنوان‌مثال ممکن است، محققان تفاوت‌ها و شباهت‌های شخصیتی دوقلوهایی که کنار هم بزرگ شده‌اند با دوقلو‌های جدا از هم بررسی کنند. یکی از مشهورترین نظریه‌پردازان بیولوژیکی هانس آیزنک است که جنبه‌های شخصیتی را به فرایندهای بیولوژیکی مرتبط می‌دانست.

۲. نظریه های رفتاری

نظریه رفتاری بیان می‌کند که شخصیت فرد نتیجه تعامل او با محیط است. این نظریه‌پردازان بر رفتارهای قابل‌مشاهده و قابل‌اندازه‌گیری مطالعه می‌کنند. نظریه‌پردازان رفتاری معتقدند، شرطی‌سازی (پاسخ‌های رفتاری قابل پیش‌بینی) از طریق تعامل با محیط رخ داده و در نهایت شخصیت را شکل می‌دهد.

 

 

۳. نظریه های روان پویایی

نظریه‌های روان پویایی شخصیت به‌شدت تحت تأثیر آثار زیگموند فروید است. این نظریه بر تأثیر ذهن ناخودآگاه و تجربیات دوران کودکی بر شخصیت تاکید دارد. نظریه‌های روان پویایی شامل نظریه روان جنسی فروید و نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون است.

 

۴. نظریه های اومانیستی (انسان گرایی)

نظریه‌های اومانیستی بر اهمیت اراده آزاد و تجربه فردی در رشد شخصیت تاکید دارند. از جمله نظریه‌پردازان انسان‌گرایی کارل راجرز و آبراهام مزلو هستند. این نظریه‌پردازان مفهوم خودشکوفایی را مطرح می‌کنند. خودشکوفایی نیاز ذاتی رشد شخصیت بوده و این رشد باعث ایجاد رفتار می‌شود.

۵. نظریه های صفات

صفات شخصیتی یکی از مهم‌ترین قسمت‌های روانشناسی شخصیت است. بر اساس این نظریه شخصیت از چندین ویژگی گسترده تشکیل شده‌است. از جمله مهم‌ترین نظریه‌های صفت نظریه سه‌بعدی آیزنک و نظریه پنج عاملی شخصیت است. آیزنک از آزمایش‌های خود نتیجه گرفت که شخصیت سه بعد اصلی دارد. برون‌گرایی، روان‌رنجوری و روان‌پریشی. محققان بعدی پیشنهاد ۵ بعد شخصیتی را مطرح کردند. گشودگی (پذیرش تجربه‌های جدید)، وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، سازگاری و روان‌رنجوری.

روانشناسان و محققان نظریه‌های شخصیت شناسی متعددی را مطرح کرده‌اند.

۱. نظریه شخصیت زیگموند فروید

زیگموند فروید (۱۹۳۹-۱۸۵۶) بنیان‌گذار نظریه روانکاوی بود. نظریه‌های او بر اهمیت ضمیر ناخودآگاه، تجربیات دوران کودکی، رویاها و نمادگرایی تاکید دارندنظریه رشد روان جنسی فروید نشان داد که کودکان طی یک سری مراحل پیشرفت می‌کنند. در هر مرحله انرژی لیبیدینال (نیرویی که همه رفتارهای انسان را کنترل می‌کند.) بر قسمت‌های مختلف بدن متمرکز می‌شود. تکمیل موفق‌آمیز یک مرحله به فرد اجازه می‌دهد، تا به مرحله بعدی رشد برسد. شکست در هر مرحله منجر به اصلاحاتی می‌شود که در شخصیت بزرگسالی تأثیر دارد. این نظریه از شناخته‌شده‌ترین و بحث‌برانگیزترین نظریه‌ها است.

۲. نظریه شخصیت اریک اریکسون

اریک اریکسون (۱۹۹۴-۱۹۰۲) روانشناسی بود که توسط آنا فروید آموزش دیده بودنظریه روانی اجتماعی اریکسون نحوه رشد شخصیت را در طول عمر توصیف می‌کند. برخی از جنبه‌های نظریه اریکسون همانند نظریه فروید توسط محققان امروزی منسوخ شده‌است. اریکسون ۸ مرحله روانی اجتماعی را توصیف می‌کند. هر مرحله نقش مهمی در رشد شخصیت و مهارت‌های روانی فرد ایفا می‌کند.

در طول هر مرحله شخص با یک بحران رشدی روبرو می‌شود که به‌عنوان نقطه عطفی در رشد عمل می‌کند. تکمیل موفقیت‌آمیز هر مرحله باعث رشد شخصیت سالم می‌شود. اریکسون بیشتر به تأثیر تعاملات اجتماعی بر رشد شخصیت علاقه‌مند بود.

۳. نظریه شخصیت آبراهام مزلو

آبراهام مزلو (۱۹۷۰-۱۹۰۸) روان‌شناس اومانیستی (انسان‌گرا) بود. این روان‌شناس نظریه‌ای بر پایه سلسله مراتب نیازها مطرح کرد. او معتقد بود که برخی نیازهای ذاتی در هدایت رفتار افراد تأثیرگذارند. مانند نیاز به عشق و محبت، نیازهای فیزیولوژیکی، نیاز به ایمنی و امنیت، نیاز به عزت‌نفس و خودشکوفایی.

۴. نظریه شخصیت آیزنک

آیزنک نظریه شخصیتی را بر اساس عوامل بیولوژیکی ارائه داد. او معتقد بود افراد نوعی سیستم عصبی را به ارث می‌برند که بر توانایی آن‌ها بر یادگیری و سازگاری با محیط تأثیر می‌گذارد. زمانی که آیزنک در بیمارستان روانپزشکی در لندن کار می‌کرد، مجموعه‌ای از سؤالات مربوط به رفتار را جمع‌آوری کرد. با استفاده از این سؤالات ۷۰۰ سرباز را که درگیر اختلالات عصبی بودند، ارزیابی کرد. او متوجه شد، بین پاسخ‌ها به طور طبیعی ارتباط وجود دارد.

آیزنک از تکنیکی به نام تحلیل عاملی استفاده کرد. این تکنیک رفتار را به تعدادی از عوامل محدود می‌کند. او دریافت که می‌توان رفتار را با دو بعد نشان داد:

برون گرایی / درون گرایی

روان‌رنجوری / ثبات.

شخصیت شناسی برون گرایی – درون گرایی

افراد برون گرا معاشرتی بوده و مشتاق هیجان و تغییر هستند. این افراد را معمولاً به بی‌خیال و خوش‌بینی می‌شناسند. آنها به‌احتمال زیاد ریسک می‌کنند و به هیجان علاقه‌مندند. افراد درونگرا در طرف دیگر این مقیاس قرار می‌گیرند. این افراد ساکت و محافظه‌کار هستند. در زمانی که بیش‌از‌حد برانگیخته شده‌اند، از احساس و تحریک خودداری می‌کنند. این افراد معمولاً اقدامات خود را برنامه‌ریزی کرده و احساسات خود را کنترل می‌کنند. افراد درون‌گرا معمولاً جدی، قابل‌اعتماد و بدبین هستند. جالب است بدانید که تغییر شخصیت ممکن است.

افراد برون گرا معاشرتی بوده و مشتاق هیجان و تغییر هستند. این افراد را معمولاً به بی‌خیال و خوش‌بینی می‌شناسند. آنها به‌احتمال زیاد ریسک می‌کنند و به هیجان علاقه‌مندند. افراد درونگرا ساکت و محافظه‌کار هستند. در زمانی که بیش‌از‌حد برانگیخته شده‌اند، از احساس و تحریک خودداری می‌کنند.

شخصیت شناسی روان رنجوری – ثبات

سطح روان رنجوری شخص با واکنش‌پذیری سیستم عصبی سمپاتیک او تعیین می‌شود. معمولاً سیستم عصبی افراد باثبات در شرایط استرس‌زا واکنش کمتری نشان می‌دهد و آرامش خود را حفظ می‌کند. از طرف دیگر فردی که دارای شخصیت روان‌رنجور است، بسیار ناپایدار بوده و مستعد واکنش بیش‌از‌حد به محرک‌ها است. این افراد ممکن است، سریعاً نگران، عصبی یا دچار ترس شوند. آنها به‌شدت احساسی هستند و سریعاً به استرس پاسخ می‌دهند.

شخصیت شناسی روان پریشی

آیزنک در مطالعات بعدی بعد سوم شخصیت یعنی روان پریشی را اضافه کرد. این افراد به‌عنوان‌مثال فاقد حس همدلی، بی‌رحم، تنها، پرخاشگر و دردسرساز هستند. این علائم به سطح بالای تستوسترون مربوط می‌شود. هرچه میزان تستوسترون بیشتر باشد، سطح روان‌پریشی نیز بالاتر می‌رود. سطوح پایین تستوسترون مربوط به رفتار متعادل‌تر و طبیعی است.  

کتل معتقد بود که نمی‌توان شخصیت را تنها با ۲ یا ۳ بعد رفتار درک کرد. برای به‌دست‌آوردن تصویر واضحی از شخصیت فرد باید ویژگی‌های بیشتری بررسی شود.

۵. نظریه شخصیت صفات ۱۶ عاملی کتل (PF)

به نقل از verywellmind، کتل با دیدگاه آیزنک مخالف بود. او معتقد بود که نمی‌توان شخصیت را تنها با ۲ یا ۳ بعد رفتار درک کرد. برای به‌دست‌آوردن تصویر واضحی از شخصیت فرد باید ویژگی‌های بیشتری بررسی شود. او با بررسی و ارزیابی داده‌ها توانست ۱۶ عامل شخصیتی مشترک را برای همه افراد پیدا کند.

تیپ شناسی شخصیت

ویژگی‌های شخصیتی بسیار زیادی وجود دارد که با ترکیب شدن آنها تیپ‌های شخصیتی منحصربه‌فرد ایجاد می‌شود. از زمانی که بقراط و یونانیان باستان ۴ خلق‌و‌خوی اصلی را پیشنهاد کردند، مردم به دنبال راهی برای طبقه‌بندی شخصیت‌ها بوده‌اند. همان‌طور که ذکر کردیم، امروزه روان‌شناسان تیپ شخصیتی را بر اساس ۵ ویژگی اساسی دسته‌بندی می‌کنند. پذیرش تجربه جدید، وجدان، برون‌گرایی، سازگاری و روان‌رنجوری. در یک مدل جدیدتر به نام هگزاگو صداقت و فروتنی به‌عنوان ششمین ویژگی کلیدی معرفی شده‌است.

تیپ شخصیتی افراد بسیار گسترده است. به‌عنوان‌مثال در آزمون‌های روانشناسی شخصیت افراد با شخصیت نوع A را فردی سازمان‌یافته، سخت‌گیر، رقابتی و مضطرب می‌دانند. اما بااین‌حال پشتیبانی تجربی کمی برای این ایده وجود دارد. روان‌شناسانی که به مطالعه شخصیت می‌پردازند، معتقدند چنین گونه‌شناسی بسیار ساده‌انگارانه است.

تست روانشناسی شخصیت

در مدلی به نام مدل پنجِ بزرگ هر فرد در یک پیوستگی برای هر صفت قرار می‌گیرد. در این مدل ممکن است، فردی نسبت به بقیه مردم در صفتی مانند برون‌گرایی نسبتاً بالا یا پایین ارزیابی شود. ترکیبی از این سطوح شخصیت فرد را توصیف می‌کند. برای ارزیابی این تفاوت‌های فردی انواع تست شخصیت شناسی ایجاد شده‌است.

با کمک برخی از تست‌های شخصیت‌شناسی می‌توان به نقاط قوت و ضعف‌های هر شخصیت پی برد. از طرفی می‌توان توانایی‌هایی که یک فرد دارد را بهتر و بادقت بیشتری بررسی کرد. البته می‌دانید که تست‌های شخصی نمی‌توانند ۱۰۰٪ یک فرد را به ما بشناسانند. انسان‌ها پیچیده‌تر از آن هستند. اما الگوهای رفتاری و شناخت بیشتر شخصیت می‌تواند به رشد فردی بهتری بینجامد. پس تست‌های شخصیت می‌توانند کمک‌‌کننده‌ی شناحت نقاط قوت و ضعفتان باشند. همچنین در برقراری ارتباط با دیگران هم تست‌های شخصیت شناسی می‌توانند کمک‌کننده باشند و تاثیرات بسزایی داشته‌باشند.شروع نوبت‌گیری

شخصیت شناسی چهره

احتمالاً برای شما هم پیش آمده‌است که وقتی برای اولین‌بار شخصی را ملاقات می‌کنید، در مورد شخصت او حدس‌هایی می‌زنید. در این مورد شما تنها نیستید. تحقیقات نشان می‌دهد که افراد با فرهنگ‌های مختلف در ۴۱ کشور جهان تنها با نگاه به چهره فرد در مورد شخصیت او ارزیابی‌هایی انجام می‌دهند. به‌عنوان‌مثال چقدر به نظر می‌رسد، این شخص به شما آسیب برساند؟

محققان برای این که متوجه شوند، شخصیت شناسی ازروی چهره تا چه حد به واقعیت نزدیک است، آزمایش‌های مختلفی انجام داده‌اند. در یکی از این آزمایش‌ها افراد با دیدن چند عکس تا بیش از ۶۰% در مورد شخصیت افراد ارزیابی درستی ارائه دادند. زیرا افراد به ویژگی‌های ظریف در چهره افراد توجه می‌کنند و تا حدودی شخصیت فرد را تشخیص می‌دهند. البته نتایج با دقت ۱۰۰% نبوده و هیچگاه نمی‌توان با اطمینان در مورد شخصیت افراد نظر داد.

شخصیت شناسی از چه روش های انجام می شود؟

روان‌شناسان برای مطالعه و روانشناسی شخصیت از تست‌ها و ارزیابی‌های مختلفی استفاده می‌کنند. آزمایش‌های گسترده‌ای برای شناسایی شخصیت افراد انجام می‌شود. به‌عنوان‌مثال تست شخصیت شناسی MBTI شاخص مهمی در ارزیابی افراد بوده که برای غربالگری قبل از استخدام انجام می‌شود. برخی از آزمایش‌ها نیز برای تشخیص اختلالات شخصیتی مورداستفاده قرار می‌گیرند.

علاوه بر ارزیابی اختلالات شخصیتی، درک بهتر از شخصیت در بسیاری از جنبه‌های زندگی مفید است. به‌عنوان‌مثال ممکن است، شما با شناخت شخصیت خود متوجه شوید که لازم است، زمانی را برای تنهایی در نظر بگیرید.

احتمالاً با مجموعه‌ای از تست‌های شخصیت شناسی آنلاین برخورد داشته‌اید. تست‌هایی که به‌عنوان‌مثال برون‌گرایی و درون‌گرایی شما را مشخص می‌کنند. برخی از این آزمون‌ها معتبر و علمی بوده و برخی دیگر تنها جنبه سرگرمی دارند. برای شناخت بهتر خود و روانشناسی شخصیت بهتر است، فقط از آزمون‌هایی که توسط متخصصان آموزش‌دیده و واجد شرایط اداره می‌شود، استفاده کنید. روان‌شناس باتوجه‌به ارزیابی‌های خود بهترین آزمون را معرفی کرده و نتایج آزمون را با دقت برای شما تفسیر می‌کند.

روانشناسی اختلال شخصیت

روان‌شناسان با کمک متدهای شخصیت شناسی مشکلات و اختلالات شخصیتی را مطالعه می‌کنند. اختلالات شخصیتی به‌عنوان اختلالات روانی مزمن و فراگیر توصیف می‌شوند. این اختلالات می‌توانند رفتار، افکار و عملکرد بین‌فردی را به‌طورجدی تحت تأثیر قرار دهند.

طبق گزارش مؤسسه ملی سلامت روان (NIH) تقریباً ۹.۱% از جمعیت بزرگسال در ایالات متحده آمریکا هر ساله علائم یکی از اختلالات شخصیتی را تجربه می‌کنند. شاید تشخیص اختلال شخصیت برای بسیاری از افراد ناخوشایند باشد. اما برای این اختلالات درمان‌هایی وجود دارد. با کمک مشاوره روانشناس یا روانپزشک حرفه‌ای می‌توان منشأ این مشکلات را شناسایی کرده و استراتژی مقابله با آنها را پیدا کرد.

بسته به تشخیص پزشک ممکن است، از روش‌های مختلفی مانند روان‌درمانی، آموزش مهارت، دارودرمانی و یا ترکیبی از ۳ روش استفاده شود. اختلالات شخصیتی به‌طورکلی به ۳ گروه یا خوشه تقسیم می‌شوند.

 

 

 

 

 

خوشه A

این‌گونه اختلالات با رفتارهای عجیب یا غیرعادی مشخص می‌شوند. افرادی که دارای اختلالات شخصیتی خوشه A هستند، در روابط مشکلات عمده‌ای پیدا می‌کنند. زیرا رفتار آنها ممکن است، عجیب یا مشکوک به نظر برسد. اختلالات خوشه A شامل موارد زیر می‌شود:

اختلال شخصیت پارانوئید: علائم شامل بی‌اعتمادی مزمن و فراگیر نسبت به افراد است.

اختلال شخصیت اسکیزوئید: با انزوای اجتماعی و بی‌تفاوتی نسبت به افراد مشخص می‌شود.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال: گفتار، رفتار و ظاهر عجیب از علائم آن است.

خوشه B

این گروه دارای رفتارهای چشمگیر یا نامنظم هستند. این افراد احساسات بسیار شدیدی را تجربه می‌کنند. همچنین ممکن است، رفتار‌های نمایشی، بسیار بی‌پروا یا قانون‌شکنی از خود بروز دهند. این اختلال شامل موارد زیر است:

شخصیت ضداجتماعی: علائم آن نادیده گرفتن قوانین و هنجارهای اجتماعی است. در دوران کودکی خود را نشان می‌دهد.

شخصیت مرزی: با بی‌ثباتی در روابط بین‌فردی و احساسات مشخص می‌شود.

شخصیت تاریخی: احساسات و توجه بیش‌از‌حد که اغلب منجر به رفتارهای نامناسب برای جلب‌توجه می‌شود.

شخصیت خودشیفته: با خودمحوری و عدم همدلی با افراد دیگر نشان داده می‌شود.

خوشه C

اختلالات شخصیتی این افراد با اضطراب مشخص می‌شود. این افراد تمایل دارند، اضطراب فراگیر یا ترس را تجربه کنند. خوشه C شامل موارد زیر می‌شود:

شخصیت اجتنابی: بازداری و دوری از اجتماع که با ترس از عدم کفایت و انتقاد دیگران ایجاد می‌شود.

شخصیت وابسته: این افراد ترس از تنهایی داشته و دیگران را مجبور به مراقبت از آنها می‌کنند.

شخصیت وسواسی – اجباری: این افراد با ایجاد نظم، کمال و کنترل روابط مشخص می‌شوند.

شخصیت شناسی موضوع گسترده‌ای است. روان‌شناسان با درک شخصیت انسان و تشخیص اختلالات احتمالی شخصیتی به بهبود زندگی افراد و تعاملات اجتماعی آنها کمک می‌کنند. روانشناس باتجربه مشکلات افراد در خانواده، مدرسه، محل کار یا روابط با افراد دیگر را تشخیص داده و مهارت‌های مقابله و مدیریت علائم اختلال شخصیت را توسعه می‌دهد.

شخصیت چیست؟

ما خودمان را چگونه تعریف می‌کنیم؟ چه رخدادهایی باعث شده‌اند که ما به چیزی که در این لحظه هستیم تبدیل شویم؟ چه عواملی را می‌توانیم نام ببریم که در «من» شدن موثرند؟ ژنتیک، تغذیه، جامعه، تربیت و … .

اگر بخواهیم از نگاهی روانشناسی شخصیت به ماجرا نگاه کنیم، تمام این حرف‌ها درست است اما آنچه بیش از هر چیز باعث تثبیت شخصیت ما و شکل گرفتن هویتمان می‌شود احساسات، رفتارها و افکاری‌ست که در طول زندگی‌مان با الگوهایی ثابت و مشخص برایمان اتفاق می‌افتند.

از آنجایی که تک تک این عوامل بی‌شمار الگو را باعث می‌شوند و شناسایی و بررسی هر کدام از آن‌ها کاری بسیار پیچیده است، تعریف شخصیت هم به همان نسبت به امری پیچیده تبدیل شده است.

ولی اگر بخواهیم بر سر یک تعریف ساده به توافق برسیم و هم زبان شویم، می‌توان این‌طور گفت که شخصیت مجموعه‌ای از تمام افکار، گرش‌ها، احساسات، الگوهای رفتاری‌ست که بر نگرش و عملکرد ما تاثیر می گذارد، هویت ما را شکل می دهد و ما را نسبت به دیگران منحصر به فرد می‌کند.

از همینجا می توانیم به اهمیت روانشناسی شخصیت و شخصیت شناسی پی‌ببریم. روانشناسی شخصیت به ما کمک می کند تا چیزی که هم‌اکنون هستیم را بهتر درک کنیم، الگوهای رفتاری انسان‌ها را پیدا کنیم و در نهایت بتوانیم رفتارهای خودمان و دیگران را تا حدود خوبی پیش‌بینی کنیم.

وقتی با شخصیت یک فرد آشنا باشیم، بیشتر از همیشه می توانیم بدانیم که او به چه چیزهایی علاقه‌مند است، چه چیزهایی او را ناراحت می‌کند و چه چیزهایی باعث انگیزه دادن به او می‌شود.

اگر از دانش روانشناسی شخصیت برای شناخت خودمان استفاده کنیم، به تمام ویژگی های قبلی خودشناسی هم اضافه می‌شود.

روان‌شناسی شخصیت چه نظریه‌هایی دارد؟

در دنیای روانشناسی شخصیت، تئوری‌های مختلفی وجود دارد. نظریه‌هایی که پایه‌های اولیه دنیای وانشناسی شخصیت را شکل داده‌اند  و تعداد آن‌ها کم نیست.

این نکته را هم باید در نظر بگیریم که شیرینی روانشناسی شخصیت و شخصیت شناسی تا حدی‌ست که باعث شده بسیاری از از افراد به نظریه‌های آن به چشم یک سرگرمی نگاه کنند و همین نگاه گاهی باعث کاهش جنبه‌های علمی و موضوعات تخصصی این حوزه شده‌است.

ترکیب شبه علم با علم روانشناسی شخصیت، یکی از بزرگترین مشکلاتی‌ست که امروزه با آن دست به گریبانیم.

آشنایی با نظریه‌های کلاسیک روانشناسی شخصیت به ما کمک می کند تا با نگاهی علمی‌تر به این حوزه نگاه کنیم.

افرادی مانند کارن هورنای، فیلیپ زیمباردو، آبراهام مزلو، کارل راجرز و ویلیام گلاسر تنها تعدادی از افرادی هستند که به افزایش درک و آگاهی ما از شخصیت‌شناسی کمک کرده‌اند.

گردن آلپورت (Gordon Allport) از جمله نخستین روانشناسانی بود که به اهمیت تاثیر تاثیر صفات فردی بر شخصیت پی برد. او به بررسی دقیق‌تر این صفات پرداخت و به این نتیجه رسید که تعدادی از صفات در فرهنگ‌های مختلف اشتراک دارند.

به همین دلیل او این مجوعه از صفات را «صفات مشترک» نامید. در کنار صفات مشترک ما با عنوان«صفات اصلی» روبروایم. مجموعه صفاتی که در تشکیل شخصیت یک فرد نقش کلیدی را بازی می‌کنند.

"صفات ذاتی" مجموعه صفاتی هستند که یک شخص را در درجه‌ی اول با آن‌ها می شناسیم. مثلا ممکن است دوستی را مهربان، دروغگو، مرموز یا صمیمی توصیف کنیم.

 

آلپورت با تحقیقات گسترده در حوزه‌ی شخصیت، ابتدا به ۱۸۰۰۰ صفت مختلف در رابطه با انسان‌ها رسید و بعد‌ها این تعداد را به حدود  ۴۰۰۰ صفت کاهش داد. این لیست در طول زمان و توسط روانشناسان دیگر تغییر کرد.

به عنوان مثال با تلاش‌های روانشناس ریموند کتل(Raymond Cattell)، این تعداد به ۱۶ عدد و بعدها توسط هانس ایزنک(Hans Eysenck) به ۳ صفت رسید: برونگرایی، روان رنجوری و روان پریشی.

در این میان گلد برگ نخستین روانشناسی بود که توانست این صفات را در پنج دسته تقسیم بندی کند و پایه‌های نظریه‌ی پنج عاملی شخصیت را بنیان گذاری کند.

تقسیم بندی که توسط محققان دیگری هم تایید شد و نظریه‌ پنج عاملی شخصیت را به یکی از جامع‌ترین نظریات روانشناسی شخصیت تبدیل کرد.

شاید به دلیل همین تلاش جمعی و روحیه کار گروهی در طول بیش از نیم قرن باشد که نمی‌توانیم نظریه پنج عاملی شخصیت را حاصل تلاش یک نفر بدانیم.

 در تمام مسیر پرفراز و نشیب روانشناسی شخصیت، شاید بتوان نظریه‌ی پنج عاملی شخصیت را پر اهمیت‌ترین و همچنین محبوب‌ترین نظریه روانشناسی شخصی دانست.

مدل پنج عاملی شخصیت که آن را FFM نیز می‌نامیم یکی از مدل‌های شخصیت شناسی است که می‌توانیم آن را زیرمجموعه‌ای از نظریات شخصیت شناسی صفاتی بدانیم.

درباره این نظریه شخصیتی می‌توان مقاله‌ای جدا نوشت و آن را به طور مفصل شرح داد اما اینجا لازم است به‌طور مختصر نگاهی به آن بیندازیم.

اساس این نظریه را می‌توان بر این اساس دانست که افراد، بر اساس تفاوت در پنج دسته از ویژگی‌ها با یک دیگر تفاوت پیدا می‌کنند:

مجموعه صفات مرتبط با برونگرایی (Extraversion)

مجموعه صفات مرتبط با پذیرش تجربه‌های جدید (Openness to experience)

مجموعه صفات مرتبط با وجدان و مسئولیت‌پذیری (Conscientiousness)

مجموعه صفات مرتبط با سازگاری و موافق بودن (Agreeableness)

مجموعه صفات مرتبط با نوروتیک بودن(Neuroticism)

 

مجموعه صفات برونگرایی، صفاتی مثل ارتباط اجتماعی، رک بودن، هیجان طلبی، انرژی گرفتن از جمع و… را شامل می‌شوند.

از مجموعه صفات پذیرش تجربه‌های جدید می‌توان به جستجوگری، ماجراجویی، کنجکاوی، خلاقیت و قوه تخیل قوی اشاره کرد.

وجدان و مسئولیت پذیری شامل صفاتی مثل منظم بودن، علاقه‌مندی و جستجوی موفقیت، هدف گذاری دقیق و وظیفه شناسی می‌باشد.

در بخش سازگاری و موافق بودن با صفاتی مانند توانایی انجام کارگروهی، سازگاری و انعطاف بالا، صمیمیت و همراهی روبرو هستیم.

 

۵
از ۵
۱۱ مشارکت کننده

دسته بندی ها

جستجو در مقالات

اخرین نوشته‌ها

NLP

R&D

WES

دیگر نوشته‌ها

NLP

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید