کتاب داستان رها

۱۷۰,۰۰۰ تومان
خرید و ثبت نام

معرفی کتاب داستان رها

فاطمه صادقی در کتاب داستان رها ماجرای زندگی دختری به نام بهاره را روایت می‌کند که به‌صورت اتفاقی متوجه‌ می‌شود هم‌اتاقی‌اش قصد طعمه‌کردن و فریب‌ دادن او را دارد. بهاره وسایل شخصی‌اش را جمع می‌کند و به خیابان می‌گریزد. در خیابان، از شدت استرس از حال می‌رود و زن و مردی او را پیدا می‌کنند. بهاره پس از آشنایی با این زن و مرد، درگیر داستان تازه‌ای می‌شود.

درباره‌ی کتاب داستان رها

انسان‌ها معمولاً تلاش می‌کنند تا طبق برنامه‌ای که برای خود در زندگی تعیین کرده‌اند پیش روند؛ به‌آرامی به کار خودشان برسند یا اصطلاحاً سرشان در لاک خودشان باشد؛ اما گاهی اوقات نمی‌شود؛ چرا که سرنوشت همیشه چیزی برای غافلگیر کردن انسان در چنته دارد.

فاطمه صادقی در کتاب داستان رها قصه‌ی زندگی دختری به نام بهاره را تعریف می‌کند. بهاره، دختری ساده و مؤمن است که به‌عنوان دانشجوی حقوق در دانشگاه شهید بهشتی تهران درس می‌خواند. خانواده‌ی بهاره ساکن اصفهان هستند و او به‌ دلیل اینکه علاقه‌ای به زندگی در خوابگاه ندارد، هم‌خانه‌ی دختری به نام نسرین می‌شود. همه‌چیز معمولی پیش می‌رود، تا اینکه بهاره به‌صورت کاملاً اتفاقی می‌فهمد که نسرین نقشه‌های شومی برای او در ذهن دارد. او صبح یک روز که برای نماز بیدار می‌شود، صدای گفتگوی نسرین را می‌شنود که خطاب به پسری می‌گوید به‌خوبی بهاره را گول زده است و آن‌ها می‌توانند به خانه بیایند و حسابی با او خوش بگذرانند.

بهاره متوجه می‌شود هم‌اتاقی‌اش او را طعمه‌ای کرده است تا به اهداف ناشایستش برسد. گویا کار نسرین این بوده که برای دخترهای بی‌گناه، به‌خصوص دختران ساده‌دل شهرستانی، خانه‌ای گرفته و آن‌ها را به دام بیندازد. در واقع، از طریق فروختن آن‌ها، بدون آن‌ که خودشان بفهمند، پول زیادی به‌جیب‌ بزند. بهاره دختر دل‌پاکی است و به همه اعتماد می‌کند؛ زیرا در تمام عمرش باور کرده که همه‌ی آدم‌ها خوب هستند. او پس‌ از این‌که از ماجرای پیش‌آمده باخبر می‌شود، سعی می‌کند بدون این‌که نسرین را متوجه خود کند، از خانه بیرون بزند و خود را نجات دهد.

نویسنده در کتاب داستان رها، پیش‌زمینه‌ای از زندگی بهاره به مخاطب ارائه می‌کند. این‌که خانواده‌ی پدری‌اش با مادرش و آن‌ها رفتارهای بسیار بدی داشتند که موجب شد آسیب‌های روانی زیادی به تمام اعضای خانواده وارد شود؛ اما بهاره با کمک گرفتن از مشاور و روان‌درمانگری خبره، سلامت روان خود را بازمی‌یابد. او باعث می‌شود تمام اعضای خانواده در این کلاس‌ها شرکت کنند و پس از مدتی زندگی آن‌ها رنگ‌وبوی دیگری بگیرد و به آرامش برسند.

بهاره پس‌ از اینکه از مکر و فریب نسرین باخبر می‌شود، وسایل شخصی‌اش را جمع و به سمت خیابان اصلی فرار می‌کند. به دلیل استرس بالا و چند ساعت گشنگی‌ای که کشیده بود، از حال می‌رود. مرد و زنی او را در خیابان پیدا می‌کنند و به بیمارستان می‌رسانند. بهاره پس از به‌ هوش آمدن ماجرای رخ داده را به زن و مرد خبر می‌دهد و از آن‌ها می‌خواهد فعلاً خانواده‌اش را درجریان قرار ندهند. از آنجایی که بهاره در تهران هیچ آشنایی ندارد، زن و مرد که مهری و صابر نام داشتند، به او پیشنهاد می‌کنند تا با آن‌ها به خانه‌شان برود. خانه‌ای که البته مهری و صابر باغبان آن بودند و صاحب خانواده در خارج از کشور زندگی می‌کرد. خانه‌ای بزرگ در شمال شهر تهران.

فاطمه صادقی، جریان اصلی داستان خود را از جایی آغاز می‌کند که پسر خانواده قرار است به قصد سرکشی به خانه و باغ بیاید. اما او اخلاقیات متفاوتی دارد. کتاب داستان رها، در سال 1401 ازطریق انتشارات نگرش مدیران به چاپ رسید.

کتاب داستان رها برای چه کسانی مناسب است؟

این اثر به طرفداران رمان‌های اجتماعی فارسی پیشنهاد می‌شود.

با فاطمه صادقی بیشتر آشنا شویم

فاطمه صادقی، رمان‌نویس ایرانی در سال 1348 به‌دنیا آمد. او نویسنده‌ی کتاب دیگری به نام «سرکشم مثل دامنی در رقص» است. رمان‌های او روایتگر زندگی افراد معمولی در دل جامعه هستند.

در بخشی از کتاب داستان رها می‌خوانیم

پدر و مادرم اصلاً اصفهانی نبودند. آن‌ها همگی در تهران زندگی می‌کردند و اصلیتشان هم تهرانی بود. پدرم در سن 18 سالگی بعد از گرفتن دیپلمش در رشته‌ی ریاضی، به سربازی در تهران می‌رود و در سن 19‌سالگی مادرم را که آن زمان 14سال بیش‌تر نداشت، می‌بیند. آن‌ها خیلی زود به عقد هم درمی‌آیند و پدرم بعد از اینکه سربازی‌اش، تمام می‌شود، ازدواج کرده و راهی اصفهان می‌شوند. اما پدر و مادرش آن‌ها را در آن‌جا رها نکرده و به‌دنبال آن‌ها راهی اصفهان می‌شوند و خانه‌ای بزرگ با اتاق‌های زیادی گرفته و پدر و مادرم را وادارمی‌کنند تا که با آن‌ها در یک خانه زندگی کنند و پدرم هم بعد از ازدواجش با هر سختی‌ای که بود ادامه تحصیل می‌دهد. هم لیسانس وهم ارشدش را در رشته‌ی مدیریت بازرگانی می‌گیرد و هم‌زمان هم در یک مؤسسه غیرانتفاعی و تقویت‌کننده و پیش‌کنکوری مشغول کار می‌شود.

آن‌قدر در آن‌جا زحمت کشیده که با هوش و تلاش بی‌وقفه‌ی خود، بعد از 4 سال پس از ازدواجش، هم خانه‌ای بزرگ و شیکی در یکی از بهترین محله‌های اصفهان می‌خرد و هم یک مؤسسه تقویتی و پیش‌کنکوری البته برای تمام سنین بچه‌ها هم در سطح راهنمایی و هم در سطح دبیرستانی و هم در سطح دانشگاهی تأسیس کرده و در آن‌جا نیز به موفقیت‌های بزرگی هم دست پیدا می‌کند. مادرم هم بعد از ازدواجش و بعد از اینکه حالش بهتر می‌شود و خودش را به بهترین شکل ممکن پیدا می‌کند، ادامه تحصیل داده، و دیپلمش را می‌گیرد.

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید