سوال اصلی عملکرد این شاخص در پاسخ به این سوالات کمک می کند که: تا چه اندازه در حال گرفتن نتایج پایین هستیم؟ چرا این شاخص، مهم است؟
سود کردن برای همه مشاغل، صرف نظر از اینکه آنها بخش خصوصی یا بخش عمومی میباشند، مهم می باشد. به زبان ساده می توان گفت که ماهیت تجارت، تولید کالاها یا خدماتی است که می توانید بابت بازده مالی یا پاداش، آن را بفروشید. برداشتن هزینه های تولید و خدمات و از درآمد یا فروش که ايجاد مي کنيد باعث می شود که به سود دست پیدا کنید.
برای هر تجارتی، شبکه سود که به آن درآمد خالص نیز گفته میشود، به طور معمول نشان میدهد که مهمترین معیار عملکرد می باشد. سود خالص به ما نشان میدهد که هنوز هم می توان به سود آوری رسید حتی با تمام هزینه ها و مخارجی که بر ما تحمیل می شود.
سودها می توانند برای سرمایه گذاری مجدد برای توسعه شرکت ها باشد (سود باقیمانده نامیده می شود) و پرداخت به بازپرداخت به صاحبان یا سهامداران مجدد یا سهامداران شرکت که (سود سهام نامیده میشود)، گفته می شود. برای مدیران و سرمایه گذاران بسیار ضروری است که بدانند فعالیت های شرکت در مرحله آخر کار چیست. برای مثال، یک شرکت می تواند فروش بالایی داشته باشد؛ اما اگر آنها تولید مازاد نداشته باشند، شرکت به زودی دچار مشکل خواهد شد.
چگونگی اندازه گیری و روش جمع آوری داده ها
برای سود خالص از صورت سود و زیان جمع آوری می شود.
هزینه کلی_فروش از محل درآمد =شبکه سود خالص
در اینجا به نحوه رسیدن به سود خالص در p&l سود و ضرر آمده است.
1.مقدار فروخته شده×قیمت محصول =درآمد فروش
2.هزینه فروش و سایر هزینه های مستقیم _ درآمد =سود ناخالص
3. هزینه سربار و سایر هزینههای غیر مستقیم _سود ناخالص =(درآمد قبل از بهره و مالیات EBIT) سود عملیاتی
4. سود قابل پرداخت _سود عملیاتی و اقلام یکبار مصرف و پرداخت های اضافی، تغییر ساختار کارکنان =تغییر ساختار (درآمد قبل از کسر مالیات، EBT) سود پیش پرداخت.
5.مالیات _سود قبل از مالیات =سود خالص
6. سود سهام_سود خالص=سود انباشته
فراوانی
سود خالص معمولا هر ماه به عنوان بخشی از تهیه صورت سود و زبان سنجیده می شود.
منبع داده ها
داده های سود خالص از داده های حسابداری در دسترس استخراج می شوند.
هزینه، تلاش برای جمع آوری داده ها:
هزینه های تولید معیار سود خالص که معمولا که تا زمانی که یک شرکت اطلاعات مربوط به حسابداری موجود کم باشد، محاسبه میگردد.
همانطور که اکثر شرکت ها این داده ها را در در مدارک خود نگهداری می کنند، بخاطر این است که افزودن محاسبه در سیستم موجود است.
تنظيم هدف، الگو برداری
حاشیه سود خالص با توجه به صنعت متفاوت می باشد، اما در همه موارد دیگر برابر می باشد. سود خالص یک شرکت بهتر بالاتر باشد.
دو مثال زیر را در نظر داشته باشید:
در اولین توزیع می باشد که دونامنیوفکتورینگ یک شرکت تخیلی، چگونه سود خالص خود را محاسبه می کند، هنگامی که دومی صورت سود و زیان خود را از نمونه گراند کوپورشن (تخیلی) است.
در سال 2011 دونامنیو فکتورینگ 100 هزار ابزار، هر کدام به قیمت 5 دلار فروخت. 150 هزار دلار هزینه عملیاتی و 52,500 مالیات بر درآمد داشت.
برای محاسبه سود خالص، از ابتدا شرکت باید محل درآمد زایی و فروش های کامل را پیدا کند. اگر دونا ۱۰۰ هزار ابزار ۵ دلاری را بفروشند و درآمد خالص او ۵۰۰ هزار دلار خواهد بود. هزینههای کالاهای فروخته شده شرکت برای هر ابزار ۲ دلار بود هزار ابزارک با هر دلار برابر است تا ۲۰۰ هزار دلار سود ناخالص ۳۰۰ هزار دلار برجای خواهد داشت.
۵۰۰۰۰۰ درآمد و ۲۰۰ هزار دلار از کالاهای فروخته شده است. کسر ۱۵۰ هزار از هزینه های عملیاتی از ۳۰۰ هزار سود ناخالص را با صد هزار ۵۰۰ دلار درآمد قبل از مالیات روبرو می کند. که مالیات 52500 دلار و سود خالص۵۰۰97 را در بر دارد......................
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر